
جلوههایی از وحدتگرایی امام علی(ع) در برخورد با خلفا
به گزارش پایگاه خبری پل تنگ؛ مدرس تاریخ اسلام دانشگاه لرستان با بیان اینکه امام علی(ع) در طول بیست و پنج سالی که از حکومت دور بود منادی وحدت بود و برخوردهای ایشان با خلفا در طول این مدت جلوهای از وحدتگرایی ایشان را برای همگان به نمایش گذارد، گفت: امام علی(ع) بعد از ماجرای سقیفه نهایت تلاش خود را میکند که از هرگونه عملی که وحدت جامعه اسلامی را خدشهدار میسازد، جلوگیری کند.
سیدعلاءالدین شاهرخی در گفتوگو با ایسنا، در رابطه با وحدتگرایی در روابط امام علی(ع) با خلفا، گفت: بحث وحدت و همدلی همواره یک اصل ضروری برای ادامه حیات اسلام بوده است و مفهومی مهم و پرکاربرد است که امام علی(ع) در نهجالبلاغه بر ضرورت آن در بین مسلمانان تأکید بسیاری داشته و خود نیز در عمل نسبت به ایجاد و حفظ آن از همه کوشاتر بوده است.
وی با بیان اینکه سیره امام علی(ع) در دورانهای مختلف حیات مبارکش به ویژه بعد از رحلت نبی مکرم اسلام و ماجرای سقیفه و خلافت خلفای سهگانه گواهی بر این ادعا است، افزود: امام علی(ع) با وجود اینکه خلفا را غاصبان حق خود میدانست و میراث خود را غارت شده میدید، تصمیم گرفت در حالی که در چشمش خاشاک و در گلویش استخوان بود، صبر کند ولی با این وجود، برای حفظ اسلام و وحدت مسلمانان نهایت همکاری را با خلفا داشت.
این مدرس تاریخ اسلام با بیان اینکه نوع همکاری امام علی(ع) با هر یک از خلفا با توجه به شرایط موجود، شخصیت خلیفه و اقدامات وی متفاوت بوده است، ادامه داد: امام علی(ع) بهعنوان امام حقیقی مسلمین در هر شرایطی وظیفه حفظ دین اسلام از انحراف و نابودی و حفظ جان مردم را برعهده دارد بعد از رحلت پیامبر(ص) برخی به غصب حق مسلم امام علی(ع) به پا خواستند و حکومت اسلامی را به دست گرفتند امام علی(ع) دلیل غصب خلافت را آزمندی دیگران و گرایش به دنیا میداند.
شاهرخی اضافه کرد: در این شرایط جامعه اسلامی بیش از هر زمان دیگری نیازمند وحدت بود تا دشمنان اسلام نتوانند از این طریق به اهداف دیرینه خود یعنی نابودی اسلام دست یابند از اینرو امام علی(ع) بعد از ماجرای سقیفه نهایت تلاش خود را میکند که از هرگونه عملی که وحدت جامعه اسلامی را خدشهدار میسازد، جلوگیری کند.
این مدرس دانشگاه لرستان اظهار کرد: امام علی(ع) در چنین شرایطی با تحمل تمام سختیها و ناملایمات به همکاری با خلفا پرداخت و از هیچ کمکی دریغ ننمود زیرا هدف امام از حکومت ب رمردم، حب مقام و زرق و برق دنیا نبود بلکه هدف امام علی(ع) هدایت مردم بود.
وی با بیان اینکه امام علی(ع) در این بیست و پنج سال منادی وحدت بود و برخوردهای ایشان با خلفا در طول این مدت جلوهای از وحدتگرایی ایشان را برای همگان به نمایش گذارد، گفت: در دوره خلیفه اول با توجه به حساس بودن موقعیت، وجه غالب روابط امام علی(ع) با خلیفه بر سکوت استوار بود اما در دوره خلیفه دوم، همکاری امام با توجه به شرایطی که حاکم بود بیشتر از دوره خلیفه قبل بود و در دوران خلیفه سوم نیز با توجه به اقدامات نادرست خلیفه و نارضایتی مردم از وی، وجه غالب برخوردهای امام نصیحت، پند، اندرز، انتقاد و اعتراض بوده است.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه از برخی از سخنان امام که به اتهامزدایی از خویش پرداخته نیز میتوان به چگونگی برخورد ایشان با خلفا پی برد، اظهار کرد: بهعنوان نمونه امام علی(ع) هنگامیکه میخواستند از مدینه به بصره بروند در نامهای به اهل کوفه نوشتند: «همانا شما را از کار عثمان چنان آگاهی دهم که شنیدن آن چونان دیدن باشد، مردم بر عثمان عیب گرفتند و منتها کسی از مهاجران بودم که او را به جلب رضایت مردم وا داشته و کمتر به سرزنش او زبان گشودم.اما طلحه و زبیر، آسانترین کارشان آن بود که بر او یورش برند و او را برنجانند و ناتوانش سازند.عایشه نیز ناگهان بر او خشم گرفت.عدهای به تنگ آمده او را کشتند آنگاه مردم بدون اکراه و اجبار، با من بیعت کردند».(نهجالبلاغه / نامه ۱)
وی ادامه داد: امام علی(ع) همچنین در نامهای که در پاسخ نامه معاویه مینویسد، میفرماید: «سپس کار مرا با عثمان به یاد آوردی، تو باید پاسخ دهی که از خویشاوندان او میباشی راستی کدام یک از ما دشمنیاش با عثمان بیشتر بود و راه را برای کشندگانش فراهم آورد، آن کس که به او یاری رساند، و از او خواست به جایش بنشیند و به کار مردم رسد یا آنکه از او یاری خواست و دریغ کرد و به انتظار نشست تا مرگش فرا رسد نه، هرگز، به خدا سوگند! خداوند باز دارندگان از جنگ را در میان شما میشناسد و آنان را که برادران خود را به سوی خویش میخوانند و جز لحظههای کوتاهی در نبرد حاضر نمیشوند. من ادعا ندارم که در مورد بدعتهای عثمان، بر او عیب نمیگرفتم، نکوهش میکردم و از آن عذرخواه نیستم، اگر گناه من ارشاد و هدایت اوست، بسیارند کسانی که ملامت شوند و بیگناهند و بسیارند ناصحانی که در پند و اندرز دادن مورد تهمت قرار گیرند من قصدی جز اصلاح تا نهایت توانایی خود ندارم و موفقیت من تنها به لطف خداست و توفیقات را جز از خدا نمیخواهم بر او توکل میکنم و به سوی او بازمیگردم.(نهجالبلاغه / نامه ۲۸)
شاهرخی با اشاره به اینکه اگر عدهای پیرو هوای نفس خویش نبودند و در چیزی که حق آنها نبود طمع نمیورزیدند ماجرای سقیفه اتفاق نمیافتاد و در طول تاریخ شاهد این همه فتنه در بین جوامع اسلامی نبودیم، افزود: امام علی(ع) در بنیانگذاری اسلام سهم بسزایی داشت از اینرو دلسوزترین فرد نسبت به اسلام بود و صلاح را در آن دید که با خلیفه اول بیعت کند و در حوادثی که اتفاق میافتد همراه با حکومت فعلی در مقابل دشمنان اسلام بایستد.
شاهرخی گفت: در روایتی آمده است که اشعث به امام علی(ع) عرض کرد: «چه چیز مانع آن شد که به هنگام بیعت با سه خلیفه گذشته به مقاتله برنخیزی، با توجه به اینکه از روزی که به عراق آمدهایم در هیچ خطبهای که در منبر فرمودهای این جمله را ناگفته نگذشتهای که: «قسم به خدا من سزاوارترین مردم نسبت به آنها بودم و همواره از روزی که پیامبر(ص) رحلت کرده مظلوم زیستهام!؟» امام در پاسخ فرمود: «دستور پیامبر(ص) و عهدی که با وی بستم مرا منع کرد.او مرا از آنچه امت بعد از وی انجام خواهند داد مطلع ساخت.من در رویارویی آن حوادث از او مطلعتر نبودم» به پیامبر(ص) گفتم: «وقتی چنین شد چه کنم؟» فرمود: «اگر یارانی یافتی به همراه آنان به پیکار روان شو و اگر نیافتی دست بکش و خونت را حفظ کن». (نهجاصباغه فی شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۶: ۴/۸۳)
وی افزود: همچنین امام علی(ع) در این باره در خطبه پنجم نهجالبلاغه میفرماید: «در کار خود اندیشیدم، دیدم پیش از بیعت، پیمان اطاعت و پیروی از سفارش رسول خدا(ص) را بر عهده دارم که از من برای دیگری پیمان گرفت» که ابن ابی الحدید در شرح این کلام امام علی(ع) مینویسد: «ایشان در این قسمت از خطبه، حال خود را بیان میکند که پیمان بسته بود در امر خلافت به منازعه کشیده نشود و فتنهای برپا نکند بلکه صرفاً آن را از طریق مسالمتآمیز درخواست نماید که در صورت عدم دستیابی به آن دم فرو بندد».(شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ۱۴۰۴: ۲ /۲۹۷)
وی اضافه کرد: از سوی دیگر عدم بیعت امام علی(ع) میتوانست موجب اختلاف، دو دستگی و خونریزی گردد امام نیز میدانست عدم بیعت ایشان چه تبعاتی را به دنبال خواهد داشت خود نیز به این مسئله اشاره فرموده است: «دیدم فضل صبر بر آنچه پیش آمده بیشتر از بر هم زدن اتحاد مسلمانان و ریخته شدن خون آنان است چراکه مردم تازه اسلام آورده بودند و دین چون طفلی تازه متولد شده است که هنوز قوام نیافته و کمترین سستی آن را به تباهی می کشاند».(الغدیر، ۱۳۷۹: ۹ /۳۸۱)
این مدرس تاریخ اسلام دانشگاه لرستان اضافه کرد: بنابراین بهدلایل متعددی ازجمله؛ ارتداد برخی از مردم و تازه مسلمان بودن برخی دیگر و جلوگیری از سست شدن پایههای اسلام از حق مسلم خود چشم پوشید.زیرا ایشان به خوبی میدانست که عدم بیعت ایشان و منازعه منجر به رخنه منافقان در دین خدا و ایجاد فساد و انحراف یا نابودی اسلام و ریختن خون مردم میگردد و از طرفی بیعت ایشان میتواند مرثر واقع شده و جلوی سوءاستفاده منافقان را بگیرد بنابراین در این شرایط وحدتگرایی را ضروریترین اقدام مییابد و یا خلیفه اول بیعت میکند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
پایگاه خبری پل تنگ – بساطی
